عروج براي رفتن

بسم الله الرحمن الرحيم

عروج براي رفتن

۱۳۰ بازديد

عروج براي رفتن

(شهيد الياس قنواتي)

عروج براي رفتن

الياس عاشق بود . پرنده اي بود كه طاقت مكاندن نداشت. آرزو داشت آزاد و رها  از قفس و بند زندان و اسارت پر كشيد  و بپرد .

 

 

 

 

 

آنقدر بالا رود تا در اعماق ابرها ناپديد  شود. مي خواست هيچ دستي به او نرسد

هيچ چشمي او را ببيند  .هميشه مي گفت مي خواهم آن بالا در آن اوج ها فقط

خدا باشد و من تك وتنها . تنهاي تنها .مثل كوه پر طلاطم .مثل دشت سر سبز

مثل دريا ي بيكران. مثل موج كوبنده و خشمگين و بسان صبح معطر و

شكوهمند  و لطيف بود و به همين دليل در يكي از روزها خمپاره او را هدف

 قرار داد و پرواز نمود. پروازي بي بازگشت و پيكرش به آغاجاري بازگشت

 و در گلزار شهداي اين شهر و در كنار ديگر دوستانش آرام گرفت.

 

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.